معرفی سریال از نظر آمار و ارقام:
Breaking Bad نام یک سریال درام-جنایی به تهیهکنندگی وینس گیلیگِن است که از سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۳ در ۵ فصل از شبکهی AMC پخش و بهسرعت نزد بینندگان و منتقدان تحسین شد. فصل اول این سریال در ابتدا قرار بود ۹ قسمت باشد اما به دلیل اعتصاب صنف نویسندگان آمریکا تبدیل به ۷ قسمت شد. این هفت قسمت که در سال ۲۰۰۸ پخش شدند علاوه بر اینکه گیرایی و جذابیت خاص خودشان را داشتند معرفیکنندهی شخصیتها، مکانها، داستان و تم اصلی سریال بودند. فصل اول در سایت متاکریتیک از منتقدان میانگین امتیاز ۷۴ از ۱۰۰ و از کاربران میانگین ۹۳ از ۱۰۰ دریافت کرد. فصل دوم که سال ۲۰۰۹ پخش شد از منتقدان امتیاز ۸۵ و از کاربران امتیاز ۹۴ کسب کرد. روز به روز به محبوبیت سریال افزوده شد و فصل سوم که سال ۲۰۱۰ پخش شد از منتقدان امتیاز ۸۹ و از کاربران امتیاز ۹۵ دریافت کرد. سال ۲۰۱۱ فصل چهارم این سریال پخش شد و بیشازپیش همه را شگفتزده کرد، منتقدان میانگین امتیاز ۹۶ و کاربران میانگین امتیاز ۹۴ به این فصل دادند. فصل پنجم و آخر این سریال که در دو بخش در سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ پخش شد همهچیز را به اوج رساند، کاربران میانگین امتیاز ۹۷ و منتقدان میانگین امتیاز بیسابقهی ۹۹ از ۱۰۰ به سریال دادند! نشریهی هالیوود ریپورتر اعلام کرد که این سریال به دلیل داشتن این امتیاز بالا و نقدهای مثبت فراوان به عنوان «باارزشترین سریال تاریخ» وارد کتاب رکوردهای گینس شده است. بریکینگ بد همچنین در سایت imdb میانگین امتیاز ۹.۶ دارد و در رتبهی اول بهترین سریالهای تاریخ قرار دارد. علاوه بر این نهتنها تاکنون هیچ منتقدی نقد منفی بر این سریال ننوشته بلکه تمام نقدها مثبت بودهاند. کافی است عبارت “Breaking Bad” یا «بریکینگ بد» را جستجو کنید تا با سیل تعریف و تمجیدهای مخاطبان این سریال روبهرو شوید. در آمارهای رسمی اعلام شد که قسمت آخر این سریال با نام “Felina” به صورت همزمان توسط ۱۰.۲۸ میلیون نفر تماشا شده است، آماری بیسابقه که یک رکورد محسوب میشود. گفته شده تعداد دانلودهای غیرقانونی این سریال از میلیونها بار رد شده و این آمار روز به روز در حال افزایش است. موسسه Nielsen Holdings که یک کمپانی جهانی آمار و ارقام است اعلام کرد این قسمت از سریال برای یک هفته بیشترین بحث در توییتر را به خود اختصاص داده و باعث افزایش ۲ هزار ۹۸۱ درصدی فروش آهنگ “Baby Blue” از گروه قدیمی “Badfinger” شده است! سر آنتونی هاپکینز بازیگر معروف و کهنهکار هالیوودی در نامهای خطاب به برایان کرانستون بازی او در نقش والتر وایت را بهترین بازیای دانست که در تمام عمرش دیده است. ساموئل ال.جکسون بارها در مصاحبههایش اعلام کرده که یکی از طرفداران پر و پا قرص بریکینگ بد است؛ زمانی که نقش نیک فیوری در فیلم The Avengers کمپانی مارول را بازی میکرد تصمیم گرفته بود تا با لباس و گریم نیکفیوری بدون هرگونه اعلام قبلی در رستوران لوسپولوس (یکی از لوکیشنهای بریکینگ بد) حاضر شود. به علت نزدیکی استودیوی ساخت این دو فیلم جکسون این کار را انجام داد اما تهیهکنندگان بریکینگبد با این کار مخالفت کردند. حتی باراک اوباما نیز جزو طرفداران بریکینگ بد است و زمانی که نتوانسته بود چند قسمت از این سریال را ببیند به اطرافیانش توصیه کرده بود داستان را لو ندهند. از موفقیتهای بریکینگ بد نیز میتوان به نامزدی برای کسب ۲۴۰ جایزهی مختلف و دریافت ۹۴ جایزه از جمله: ۱۰ جایزه پرایمتایم امی اواردز، ۹ جایزه ساتورناواردز، ۸ جایزه ستلایتاواردز، دو جایزه گلدنگلاب، ۶ جایزه انجمن نویسندگان آمریکا و ۱ جایزه انجمن بازیگران آمریکا اشاره کرد.
نوشتن در مورد بریکینگ بد کار سختی است، برای اینکه هرچقدر هم که تلاش کنید نمیتوانید حق مطلب را ادا کنید. اگر این سریال را تماشا نکردهاید توصیه میشود که خواندن این مطلب را متوقف کنید و به دنبال این سریال بروید. بررسی فصل به فصل و قسمت به قسمت این سریال علاوه بر اینکه در حوصلهی این مطلب نیست، مشکلساز نیز خواهد بود چرا که ممکن است باعث لو رفتن داستان و کمکردن جذابیت آن شود. تا حد ممکن سعی میشود در این مطلب از لو دادن داستان و سرنوشت شخصیتها جلوگیری شود. اما اگر سریال را ندیدهاید هرجا که با {خطر لو رفتن داستان} مواجه شدید سعی کنید آن قسمت را نخوانید. در مورد نام سریال هم همان بریکینگ بد را به کار میبریم چون هیچکدام از ترجمههای فارسی مثل: «شر به پا کردن»، «یاغیگری»، «قانون شکنی» و… معنای آن را نمیرساند. برایان کرانستون در مورد این اسم گفته که در ایالتهای جنوبی آمریکا از break bad به معنی «انحراف از مسیر اصلی» استفاده میکنند. والتر وایت مطلع بود که با حقوق معلمی و کار در کارواش قطعاً نمیتواند از پس هزینهی درمان سرطان و مخارج خانوادهاش بربیاید پس مسیر زندگیاش را تغییر میدهد و وارد دنیای موادمخدر میشود.
خلاصهی داستان سریال:
والتر وایت دبیر شیمی دبیرستان است و ۵۰ سال سن دارد. او و همسرش اسکایلر یک پسر به نام والتر جونیور دارند که از معلولیت جسمی رنج میبرد و با عصا حرکت میکند. اسکایلر باردار است و والتر و اسکایلر منتظر بهدنیا آمدن فرزند دومشان هستند. والتر که علاوه بر تدریس در دبیرستان برای تهیهی مخارج خانواده در یک کارواش نیز کار میکند به صورت ناگهانی متوجه میشود که به سرطان ریه مبتلاست و زمان کوتاهی برای زندگی دارد. والتر میخواهد هرطور شده قبل از مرگش پول زیادی برای خانوادهاش به جا بگذارد تا بعد از او در رفاه زندگی کنند. باجناق والتر که در ادارهی مبارزه با مواد مخدر کار میکند، یک روز او را همراه با خودش به خانهی تولیدکنندگان شیشه میبرد. والتر در آنجا یکی از مجرمان را میبیند که از پنجرهی خانهی همسایه فرار میکند. او متوجه میشود که این مجرم جسی پینکمن (یکی از دانشآموزان سابقش) است و به سراغش میرود و به او پیشنهاد همکاری در ساخت شیشه (متامفتامین) میدهد. جسی و والتر با همکاری هم یک ون میخرند و در صحرا شروع به پخت شیشه میکنند. شیشهای که آنها تولید میکنند خلوص ۹۹ درصد و کیفیتی فراتر از باور دارد. والتر نهتنها هزینهی درمانش را تأمین میکند بلکه شروع به پسانداز پولهایش میکند. جسی و والتر برای کسب درآمد بیشتر وارد معامله با قاچاقچیان مواد مخدر میشوند و در ازای پول زیادی شروع به پخت شیشه برای آنها میکنند. والتر لقب هایزنبرگ را برای خودش انتخاب میکند و رنگ آبی شیشههایی که تولید میکند تبدیل به نشان او میشوند اما بعد از مدتی متوجه میشوند که برای امنیت و کسب پول بیشتر باید واسطهها را از میان بردارند و خودشان به صورت مستقیم بازار قاچاق شیشه را در اختیار بگیرند. در این میان اتفاقات زیادی چه از لحاظ شغلی و چه از لحاظ خانوادگی برای والتر و جسی رخ میدهد که وضعیتشان را روز به روز بغرنجتر میکند.
شخصیتهای سریال:
تعداد شخصیتهای سریال بریکینگ بد نسبت به سریالهایی با مدتِ مشابهِ پخش زیاد نیست و همین باعث شده تا یکی از قسمتهای اصلی جذابیت و حتی تعلیق داستان شخصیتپردازی آن باشد. در بریکینگ بد چه شخصیتهای اصلی و چه شخصیتهای فرعی همگی بهخوبی پرداخت شدهاند و هیچ کم و کسری در شخصیتپردازی آنها پیدا نمیشود.
– والتر وایت مردی است اهل خانواده، در ابتدا بسیار بیدست و پا و البته بدشانس در زندگی. طوری که خودش بعدها میگوید در زندگی به چیزی که حقش بوده نرسیده و تولید شیشه کمکم شخصیت او را متحول میکند. والتر از یک فرد قانونمند و بیدست و پا، تبدیل به هایزنبرگِ دنیای مواد مخدر میشود. آوازهی هایزنبرگ، چه موادی که تولید میکند و چه کارهایی که در دنیای تبهکاری انجام میدهد بهسرعت پخش میشود و والتر از این بابت لذت میبرد. برای یکبار هم که شده جایگاه رفیع خود را در زندگی – حتی اگر شده در دنیای مواد مخدر – پیدا میکند و کمکم قسمت تیرهی وجود خود را میپذیرد و با آن کنار میآید. یکی از جذابیتهای شخصیت والتر استفادهی عملی او از علم شیمی است. او با استفاده از نقشههای علمی از پس انجام هر کاری برمیآید. والتری که در ابتدا چندین روز برای کشتن یکنفر وقت صرف میکرد در ادامه تبدیل به مردی میشود که برای امنیت خود و خانوادهاش بهراحتی آدم میکشد. و البته او همیشه حمایت بینندهها را در هر زمینهای همراه خود دارد. او قهرمانی است که تبدیل به ضدقهرمان میشود. کلیف آرنال روانشناس درباره شخصیت والتر وایت میگوید: «این سریال برخی از معروفترین فانتزیهای مردانه را نمایش میدهد. والتر به جای اینکه به طور منفعلانه همرنگ جماعت شود و با هر شرایطی کنار بیاید، راهی پیدا میکند برای اینکه آزادتر باشد و این چیزی است که مردها به دنبالش هستند.» برایان کرانستون (Bryan Cranston) بازیگر نقش والتر وایت یکی از بهترین نقشآفرینیهای تاریخ تلویزیون را انجام داده و برای این نقش ۳ سال پشت سر هم برندهی جایزهی امی شد. برایان کرانستون آنقدر در قالب این نقش فرو رفته بود که حتی در پشت صحنه و حالت عادی نیز به بازیگر نقش تد بِنِکی فحش میداده و با او درگیر بوده! وینس گیلیگِن خالق سریال در مورد این شخصیت گفته که هدف این بوده تا والتر از آقای چیپس (فیلم Mr. Chips بر اساس یک رمان به همین نام) به تونی مونتانای صورت زخمی برسد.
– جسی پینکمن پسر جوانی است که از زندگی فقط مصرف مواد، پارتی گرفتن و نشئه کردن را بلد است. او نقطهی مقابل والتر است. والتر منطقی و علمی است، جسی احساسی و عاطفی، والتر مرتب و خانوادهدار است، جسی شلخته و تنها. جسی حتی در حرف زدن و رفتار کردن هم مثل لباس پوشیدنش عجیب و شلخته عمل میکند، به طوری که یک “Yo” بعد از هر جمله اضافه میکند و “**Yeah Bit” را به عنوان تکیه کلام استفاده میکند. جسی در ظاهر آدم بیخیالی است اما در باطن، بسیار فرد حساس و زودرنجی است. در طول سریال بارها و بارها میبینیم که بهخاطر اتفاقات گذشته عذاب وجدان دارد، این عذاب وجدان مخصوصاً بعد از مرگ یک نفر در او پدیدار میشود. جسی و والتر زوج عجیبی هستند که لحظات خندهدار، ناراحتکننده و هیجانانگیز زیادی را در کنار هم رقم میزنند. وینس گیلیگِن در یکی از مصاحبههایش اعلام کرد که تصمیم داشته تا نقش جسی را در همان فصل اول به پایان برساند اما آنقدر تحت تاثیر بازی آرون پاول (Aaron Paul) قرار گرفته که در این مورد تجدیدنظر کرده و فصلهای بعد را با توجه به حضور او نوشته است. جسی و والتر تنها افرادی هستند که در ۶۲ قسمت سریال حضور دارند.
– اسکایلر وایت با بازی Anna Gunn همسر والتر است که به شکل عجیبی بینندگان زیادی از او متنفر هستند! اسکایلر زن باهوش، زرنگ و البته زیبایی است که دروغهای والتر را باور نمیکند و زمانی که حقیقت را در مورد کار والتر متوجه میشود شروع به نشان دادن عکسالعمل میکند. همین عکسالعملها باعث میشوند تا والتر برای رسیدن به هدفهایش دچار مشکل شود. اسکایلر در مراحلی شروع به گرفتن انتقام از والتر آنهم به یک شکل عجیب میکند؛ در مراحل دیگری با والتر همکاری میکند و هویت جدید او را میپذیرد. اما درگیری بر سر درست یا غلط بودن این کار را تا پایان همراه خود دارد.
– والتر جونیور با بازی شگفتانگیز RJ Mitte همانطوری که گفته شد پسر والتر و اسکایلر است. احتمالاً زمانی که سریال را میبینید فکر کنید وینس گیلیگِن از یک بازیگر معلول برای این نقش استفاده کرده است. تا حدودی هم درست فکر میکنید چون آرجِی میته درست مشابه نقشی که بازی میکند دچار معلولیت جسمی ناشی از فلج مغزی است اما معلولیت خیلی کمتری نسبت به نقشش دارد. او توانسته معلولیت والتر جونیور در راه رفتن و حرف زدن را طوری بازی کند که یک لحظه شک نمیکنید او در حال بازی کردن است!
– هنک شریدر با بازی Dean Norris باجناق والتر است که افسر ادارهی مبارزه با مواد مخدر نیز هست. هنک شوخطبعی بسیاری دارد و بار کمدی زیادی در سریال ایجاد میکند، علاوه بر این تبحر هنک در دستگیری مجرمان یکی از بزرگترین نگرانیهای والتر و جسی است. والتر بیشتر وقتها اطلاعات زیادی در مورد توزیع شیشه و حتی درگیری بین مجرمان را از زبان هنک میشنود و از آنها استفاده میکند. هرچند بعدها این فرصت تبدیل به تهدیدی برای والتر میشود و دردسرهای فراوانی برای وی ایجاد میکند. هنک بدون تردید یکی از دوستداشتنیترین شخصیتهای سریال است که بود و نبودش تفاوت بسیار زیادی ایجاد میکند. در کنار هنک، همسرش ماری با بازی Betsy Brandt – خواهر اسکایلر – قرار دارد که تا حدودی دچار روانپریشی است. ماری عادت به دزدیدن وسایل دیگران دارد و این مسئله برایش دردسرهای فراوانی در رابطهاش با هنک و حتی اسکایلر ایجاد میکند. در کنار هنک علاوه بر ماری، همکاری به نام استیو گومز با بازی Steven Michael Quezada قرار دارد که با وجود فرعی بودن نقشش، کمک زیادی در پیشروی سریال میکند.
– گوستاوو فرینگ یا همان گاس با بازی Giancarlo Esposito که در فصل ۳ و ۴ به شکل جدی وارد سریال میشود یکی از عجیبترین شخصیتهای بریکینگ بد است. هیچکس نمیتواند تصور کند رئیس یک رستوران زنجیرهای که حامی مالی ادارهی مبارزه با مواد مخدر است یکی از بزرگترین توزیعکنندههای مواد مخدر باشد. ظاهر ساکت و آرام گاس و احتیاط بیش از حد او، همزمان با کنترل زیاد روی افرادش باعث میشود که او یک بدمنِ دوستداشتنی باشد.
– یکی از افراد وفادار و تحت کنترل گاس فرینگ، مایک ارمنترات با بازی Jonathan Banks نام دارد. مایک پیرمردی است که کارهای مختلفی از جمله کشتن، پاک کردن و محافظت از مواد مخدر را برای گاس انجام میدهد. مایک هم مانند والتر میخواهد که بعد از مرگش پول زیادی برای نوهاش به جا بگذارد.
– آخرین شخصیتی که به آن اشاره میکنیم یکی از عجیبترین و البته دوستداشتنیترین شخصیتهای بریکینگ بد است. سال گودمن با بازی Bob Odenkirk، وکیلی است که دایرهی تخصصش به وکالت محدود نمیشود و کارهای زیادی از جمله پولشویی و دور زدن قانون را انجام میدهد. سال برای حفاظت از والتر و جسی که موکلش هستند هر کاری میکند اما به نظر میرسد کمتر از چیزی که لایقش است تحسین میشود. نحوهی انتخاب اسم برای این شخصیت نیز جالب است، سال گودمن همان تلفظ سریع “it’s all good, man” است! سال درست مثل اسمی که دارد همیشه وضعیتهای بد و ناهنجار را مدیریت میکند و راه خروج از آن وضعیت را به دیگران نشان میدهد. خیلی از طرفداران نقش او را مانند نقش Ctrl+Alt+Delete در کامپیوتر میدانند!
سال ۲۰۱۳ وینس گیلیگِن اعلام کرد که قرار است این شخصیت دوستداشتنی در سریال دیگری به نام «بهتره با سال تماس بگیری(Better Call Saul)» به کارش ادامه دهد. این سریال به موفقیتهای زیادی نیز دست پیدا کرد.
ساخت سریال:
وینس گیلیگِن که چندین سال مشغول نوشتن و تهیهی سریال پروندههای ایکس (The X-Files) برای شبکه Fox بود طرح بریکینگ بد را به تمامی شبکههای تلویزیونی معروف ارائه داد اما هیچکدام آن را نپذیرفتند! سرانجام سال ۲۰۰۷ طرح بریکینگ بد را به مسئولان شبکه AMC داد و آنها پذیرفتند که یک قسمت pilot از سریال ساخته شود تا در مورد سریال تصمیمگیری شود. شبکهی AMC تولیدکنندهی سریالهایی مانند Mad Men، The Walking Dead و Hell On Wheels است. زمانی که همهچیز بهخوبی پیش میرفت و شرایط ساخت سریال در حال فراهم شدن بود گیلیگِن متوجه شد که سریالی به نام ویدز (Weeds) از لحاظ داستانی شباهتهایی به بریکینگ بد دارد و میخواست ساخت سریال را متوقف کند. اما تهیهکنندگان به او اطمینان دادند که تفاوتهای زیادی بین دو سریال وجود دارد. گیلیگِن بعدها اعلام کرد که اگر قبلتر در مورد سریال ویدز اطلاع داشت هرگز بریکینگ بد را نمیساخت.
بعد از پایان سریال، منتقدان بسیاری شروع به تحسین بریکینگ بد کردند و آن را بزرگترین سریال درام تاریخ تلویزیون نامیدند. گیلیگِن چندین بار در رشتههای کارگردانی و نویسندگی، نامزد دریافت جوایز گوناگونی شد و تعدادی از آنها را نیز کسب کرد. البته باید این را هم در نظر گرفت که کارگردانی یا حتی فیلمبرداری بریکینگ بد توسط افراد مختلفی انجام شده؛ برای نمونه برایان کرانستون (بازیگر نقش والتر) و رایان جانسون که سال ۲۰۱۲ فیلم لوپر را ساخت هر کدام سه قسمت از این سریال را کارگردانی کردهاند. بسیاری از بینندگان و منتقدان قسمت ۱۴ فصل پنجم به نام “Ozymandias” که رایان جانسون آن را کارگردانی کرده بهترین اپیزود نمایشداده شده در تاریخ تلویزیون میدانند. اپیزودی که ترس، حدس و گمان، درام، هیجان و حتی اشک به بیشترین حد خود میرسند. میانگین امتیاز کاربران و منتقدان این قسمت در سایت imdb هم ۱۰ از ۱۰ است!
جزئیات دوستداشتنی سریال:
توضیح دادن جزئیات سریال به دیگران اصلاً از آن کارهایی نیست که فکر کنید باعث لو رفتن و کمتر شدن جذابیت سریال میشود. در بریکینگ بد محال است چیزی بیخود و بیجهت وجود داشته باشد. برای مثال رنگ لباس آدمها نشاندهندهی شخصیت آنهاست؛ والتر اکثر موارد لباسهای خاکستری یا سبز میپوشد که نشان میدهد او در دو راهی بین خانواده یا تجارت مواد مخدر گیر کرده است. جسی متناسب با سن و تفکرات خاص خودش معمولاً لباسهای بیش از حد گشادِ زرد و قرمز با تصاویر و زرق و برقهای عجیبغریب میپوشد. هر زمانی که جسی رو به زندگی عادی و بهبود وضعیت روحی پیش میرود لباسهایش به حالت یک جوان معمولی نزدیکتر میشوند. اسکایلر معمولاً لباسهای آبی میپوشد که نشاندهندهی هوش بالا و کنترل او بر محیط و آدمهای اطراف در کمال آرامش و خونسردی است. زمانی که دختر والتر و اسکایلر به دنیا میآید رنگ صورتی هم وارد سریال میشود. هنک و استیو گومز هم معمولاً لباسهای نارنجی با طرحهای مربوط به مکزیک میپوشند که نشاندهندهی پلیس بودن و زندگی آنها در نیومکزیکوست. ماری معمولاً در رنگ جگری یا زرشکی دیده میشود؛ جین هم به عنوان یک معتاد به هروئین همیشه در رنگ مشکی دیده میشود.
تعلیق نیز از همان قسمت اول یکی از شگردهای کارگردانی در این سریال است، ماشین ونای که در بیابان بهسرعت پیش میرود و شلوار مردانهای که روی زمین میافتد خواه ناخواه شما را کنجکاو میکند که بدانید دلیل این اتفاق چیست. نهتنها در این قسمت بلکه در بیشتر فصلها به بهترین شکل ممکن از این تعلیق استفاده میشود. این تعلیقها و اتفاقات غیرمنتظره در داستان سریال باعث میشود تا ذهن بیننده شروع به حدس و گمان کند. حامد اسماعیلیون نویسندهی ایرانی در یادداشت فیسبوکی خود در مورد درست از آب درآمدن این حدسها در رابطه با بریکینگ بد اینطور نوشت: «شاید اگر بریکینگبَد را در سکوت و با حوصله تماشا کنید مثلِ من واردِ بدهبستان با داستانِ سریال هم بشوید. آنجا که با خودتان میگویید الان والتر میرود توی آشپزخانه و یک سیب برمیدارد و گاز میزند و وقتی والتر میرود توی آشپزخانه و سیب را برمیدارد کیف میکنید یا میگویید الان بمب زیرِ ویلچر کارسازی شده منفجر خواهد شد و وقتی بمب منفجر میشود از اینکه با کارگردان و نویسندهی فیلمنامه همراه شدهاید به خودتان میبالید.»
در تیتراژهای شروع و پایانی سریال اسامی به شکل خاصی نوشته میشوند، به طوری که یک یا دو حرف از اسم هر نفر که نشاندهندهی یک عنصر در جدول تناوبی عناصر هستند با کادر سبز مشخص شدهاند. جالبتر اینکه اگر تعداد کل قسمتهای سریال را جمع بزنید نتیجه ۶۲ میشود، عنصر شصتودوم در جدول تناوبی سامریم است که برای درمان سرطانهایی از جمله سرطان ریه (بیماری والت) استفاده میشود. از این هم جالبتر اسم آخرین قسمت سریال است که “Felina” نام دارد. وینس گیلیگِن اعلام کرد نامگذاری این قسمت را از شخصیت کابوی Feleena در آلبوم موسیقی مارتی رابینز به نام الپاسو الهام گرفته و بعداً به همراه نویسندگان دیگر Feleena را به Felina تبدیل کرده که هم معنای پایان هم بدهد هم از سه عنصر آهن (Fe)، لیتیوم (Li) و سدیم (Na) تشکیل شده باشد!
{شروع خطر لو رفتن داستان} وینس گیلیگِن بارها در طول سریال از سکانسهایی با ترکیببندی و حالتهای مشابه استفاده میکند، البته تعداد خیلی کمی از بینندگان متوجه این سکانسها میشوند. برای مثال در قسمت Ozymandias نحوهی افتادن والتر روی زمین و بهتزدگیاش در اثرِ مرگِ هنک دقیقاً مشابه نحوهی افتادن و بهتزدگی گاس فرینگ بر اثر مرگ برادرش در قسمت Hermanos است. یا اولین و آخرین قتلی که در سریال اتفاق میافتند: در فصل اول، والتر شریکی که جسی وارد کار کرده بود (کریزی ۸) را بهوسیلهی خفهکردن از پشت به قتل میرساند، در قسمت آخر سریال در فصل پنجم، جسی شریکی که والتر وارد کار کرده بود (تاد) را بهوسیلهی خفهکردن از پشت به قتل میرساند. یا حتی ورود دوبارهی والتر به خانهی گرچن و الیوت که دقیقاً مشابه ورود او در قسمت پنجم از فصل اول است. {پایان خطر لو رفتن داستان}
آبیِ عزیزِ من:
بریکینگ بد بدونشک لایق تمام تعریف و تمجیدهایی است که از آن میشود. دقت گیلیگن در جزئیات آنقدر بالاست که حسادت آدم را برمیانگیزد. خیلیها بهخوبی بریکینگ بد و والتر وایت را پدرخواندهی معاصر نامیدهاند. قسمت آخر سریال از یک بابت بسیار غمانگیز هم است، همهچیز به پایان میرسد و دیگر این شخصیتها را در قسمت جدیدی نمیبینید. گفته شده زمانی که مایکل اسلوویس آخرین قسمت سریال و آخرین دیدار والتر و اسکایلر را فیلمبرداری میکند بیصدا شروع به گریهکردن میکند و مجبور میشود چشمش را از روی چشمی دوربین بردارد. این احساس اسلوویس برای خیلی از بینندههای دیگر هم پیش آمده است. بریکینگ بد آنقدر تأثیرگذار بوده که چندی پیش نشریات آمریکایی نوشتند قاچاقچیان شیشه در آمریکا با استفاده از رنگهای خوراکی محصولاتشان را به رنگ آبی درمیآورند! یا حتی زندانیان استرالیایی به روش والتر و با استفاده از سیم برق سیگارهایشان را روشن میکنند! سالیان سال باید بگذرد که بازیگران و سازندگان این سریال بتوانند خود را از زیر سایهی بریکینگ بد خارج کنند و شاید هیچوقت نتوانند موفقیت آن را دوباره تکرار کنند. بریکینگ بد یک استثنا در دنیای سریالهاست، استثنایی که توانست بینندگان و منتقدانی با سلایق کاملاً مختلف را یکجا گرد هم بیاورد و همه را مبهوت دنیای خودش بکند. به این دنیا باید احترام گذاشت، روبهروی خالقش ایستاد و اسمش را صدا زد: هایزنبرگ. ■